به گزارش روزنامه ایران، اواسط سال ۱۴۰۲، کنجکاوی و هوشیاری صاحبخانه یک مستأجر، راز یک جنایت خونین را فاش کرد. صاحبخانه که متوجه شده بود یک زوج ناشناس در حال تخلیه وسایل منزل مستأجرش هستند، ابتدا با او تماس گرفت اما پاسخی دریافت نکرد. او سپس با خواهر مستأجر تماس گرفت و گفت: «یک زن و مرد جوان که نمیشناسم، در حال خارج کردن وسایل خانه برادرت هستند. سریع خودت را به اینجا برسان.»
چند دقیقه بعد، خواهر مرد به همراه مأمور کلانتری به محل رفت. زوج ناشناس با دیدن آنها دچار اضطراب شدند و تلاش کردند با داستانسرایی ماجرا را عادی جلوه دهند، اما وقتی خواهر مستأجر به پلیس گفت برادرش محمود دو هفته است ناپدید شده، شک مأموران بیشتر شد و زوج جوان به کلانتری منتقل شدند.
اعتراف به قتل
در بازجوییها، بهرام و همسرش سوسن سرانجام به قتل محمود اعتراف کردند. بهرام گفت: «من و سوسن در شهرستان با هم آشنا شدیم و به رغم مخالفت خانوادهام، با او ازدواج کردم. پس از آن، برای مهاجرت به کانادا به تهران آمدیم و به پیشنهاد محمود، مدتی در خانه اجارهای او ساکن شدیم. به محمود اعتماد کامل داشتم و گاهی وقتی بیرون میرفتم، سوسن را تنها در خانه با او میگذاشتم. یک روز که برگشتم، سوسن با حالتی آشفته گفت که محمود به او تجاوز کرده. از شدت خشم نتوانستم خودم را کنترل کنم و محمود را با چاقو کشتم و جسدش را در بیابانهای نظرآباد دفن کردم.»
با راهنمایی متهم، مأموران محل دفن را پیدا کردند و جسد را پس از کشف، به دستور مقام قضایی به پزشکی قانونی منتقل کردند. سوسن در تمام مراحل بازجویی اتهامش را رد کرد و مدعی شد در قتل یا دفن نقشی نداشته است.
رسیدگی در دادگاه
پرونده پس از تکمیل به شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد. با جلب رضایت اولیای دم، جلسه دادگاه صرفاً از جنبه عمومی جرم برگزار شد.
در دادگاه، سوسن گفت: «روز حادثه، محمود به من تجاوز کرد و من موضوع را به همسرم گفتم. او وقتی وضعیتم را دید نتوانست خودش را کنترل کند و مرتکب قتل شد. من نه در قتل نقشی داشتم و نه در دفن جسد.»
بهرام نیز در جایگاه گفت: «به دوستم اعتماد کرده بودم و او از این اعتماد سوءاستفاده کرد. وقتی فهمیدم چه اتفاقی افتاده، نتوانستم خودم را کنترل کنم.»
در پایان، قضات بهرام را به هفت سال حبس محکوم و سوسن را از اتهام معاونت در قتل و همدستی در دفن غیرقانونی جسد تبرئه کردند.